فرشته ی نازم بالاخره از پیش خدا اومدی تو دل مامان. الان که دارم این نوشته رو مینویسم یکشنبه ۱۳آبان ۹۷ ۴هفته و ۵ روزمه. جمعه ۱۱آبانساعت ۶صبح من و پدرت به وجود قشنگت پی بردیم و شکر خدارو به جا آوردیم و بالاخره خدای مهربون بعد از ۶ سال و ۲ ماه و ۴ روز بهترین هدیه ای که میتونه به بنده هاش بده به ما هم داد و تو شدی نور چشممون. خدایا هرچقدر شکرت رو بجا بیارم بازم کمه...
سلام زیبای من. این اولین باره که دارم از تو فرشته ی پاکم مینویسم.تویی که هنوز نمیدونم تو وجود و دلم خونه کردی یانه.دیروز که دوشنبه ۷آبان ۹۷ بود موعد مامان بود که به خواست خدااین اتفاق نیوفتاد و باتوجه به علائمی که شبیه به بارداری هست دارم انشالله چندروز دیگه به این تردید پایان میدم و وجودتو کامل حس میکنم.هرچند حسم هیچوقت به من دروغ نمیگه و تقریبا مطمئنم که خدای زیباییها تو رو تو وجودم گذاشته ،پس برام بمون و روزهامو هر لحظه برام زیباترکن فرشته ی نازم الهه نعمت و آرامشم...